بی هیچ اندیشه ای؛دریا را بنگر...



بلاخره باید از یه جایی شروع کرد

هربار خواستم شروع کنم و بنویسم وثبتش کنم تا حافظم پاکش نکنه،مثل همیشه یه کار دیگه پر رنگ تر میشد و اولویت پیدا میکرد

تا میومدم سراغ خودم،باز قهر کرده بود و همه چیزو پاک کرده بود و مثل همیشه،پشتمو کرده بودم به خودم و دهن کجی میکردم 

ولی خب باید از یجایی شروع کنی

بجای قهر کردن ببینی چته

الان نمیدونم چطوریم

ساعت ۵.۲۳ فقط میدونم یه چیزی توی دلم میلوله و نیمچه ارامشمو گرفته و مثل همیشه اروم و قرار واسم نذاشته

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اپاود سنتر 98شیر انجمن بازاریابی خدا به موقع میرسه رویای فیلمسازی یک دهه 60 طراحی سایت|طراحی اپلیکیشن|طراحی غرفه نمایشگاهی|طراحی کارت ویزیت|سئو و بهینه سازی مدل مانتو کنسول بازی درس وبحث کافه نون طراحی سایت ، سئو ،تبلیغات در گوگل